-
پپسی در ماه ... !.همون آچار فرانسه ی قدیم ... !
از خواب پامی شدم مامانم میگفت : زود باشبرو دست و صورتت رو بشور .
شیطون گوشه چشمات جیش کرده .
چقدر ناراحت میشدم فکر می کردم مگه من دستشوییشم .
چقدر بی خوابیها کشیدم شبها
تا ببینم کی میاد گوشه چشمم جیش میکنه که بزنم داغونش کنم
الهی ! باخاطری خسته، دل به کَرم تو بسته
دست از اساتید شسته و در انتظار نمرات نشسته ام .
پاس شوند کریمی
پاس نشوند حکیمی
نیفتم شاکرم ، بیفتم صابرم
الهی شهریه ها بالاست که میدانی ، وجیبم خالیست که میبینی
نه پای گریز از امتحان دارم ونه زبان ستیز با استاد
دیشب داداشم تو خواب هذیون میگفت و جیغ میکشید …
رفتم تو اتاق میبینم بابام بالا سرشه !
میگم خوب بیدارش کن !
میگه بذار کابوسشو ببینه ،
اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک میگیره ...
بزار سه بعدیشم ببینه ...
فک و فامیله داریم ؟
یک بچه ی کوچیک می خواست خدا رو ببینه.
اون میدونست که برای دیدن خدا راه درازی در پیش داره.
لوازمش رو برداشت و سفرش رو شروع کرد.
کمی که رفت ,با پیرزنی روبرو شد.پیرزن توی پارک نشسته بود و ...
بقیه در ادامه مطلب
ادامه مطلب
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد