-
پپسی در ماه ... !.همون آچار فرانسه ی قدیم ... !
شعر جدید یاس در مورد امتحانات :
از چی بگم برات ؟
انتظار داری چه چیزی از جیب من در آد ؟
جز یه کاغذ سفید پاره ؟
خب آره رفیق تقلب توشه ولی باخودکار سفید ... !
تو هم مثل منی کم درد نداری ، درد اصلیت اینه که علاقه ای به درسم نداری .
من کسی نیستم با این امتحانا دردم بگیره ولی این نمره ها رو کی میخواد گردن بگیره ؟
عید رو که رد میکنیم ، اول پشه میاد ...
بعد مگس میاد ...
بعد از این مورچه بالدارها میاد ...
بعد سوسک میاد ...
بعد سوسک بالدار میاد ...
بعد مارمولک میاد ...
یعنی میترسم همینجوری پیش بره ، طرفای مرداد اژدها بیاد
نویسنده ی اصلی : آرتمیس
کاش که یک دانه ی تسبیح تو بودم ...
تا دست کشی بر سر سودا زده ی من ...
مدیرکل ثبت احوال استان تهران گفته در سال نود ۷۵ دختر یا پسر که کمتر از ۱۰ سال داشتهاند ازدواج کردهاند و نزدیک به ۴ هزار دختر و پسر 10 تا 14 ساله پای سفره عقد نشستهاند
از پسر عموم پرسیدم : یکی از بزرگترین حسرت های زندگیت چیه ؟
میگه :یه بچه نداریم ، وقتی میریم مهمونی شیطونی کنه ، ما هم بزنیم زیر گوشش ، بشینه زار زار گریه کنه ،
بعد خانمم بیاد از بچه دفاع کنه ...
یکی هم بزنیم زیر گوش اون که دیگه تو مسائل پدر و فرزندی دخالت نکنه !
چهره ی من :
یه روز استادمون برگه های میان ترم تصحیح شده رو آورده بود تا به بچه هابده.
بعد از توزیع اوراق به بچه ها ، استاد گفت : این کیه اسمشو بالا برگش ننوشته ؟ خیر سرش 16 هم شده .
هیشکی جواب نداد ! 2 دقیقه بعد گفت : دست خطش هم شبیه خودمه ؟ اِ این که کلید سؤالاست که !!!
استاد برگه ی کلید سؤالات رو هم تصحیح کرده بود به خودش 16 داده بود
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد